در بين گياهان دارويي مختلف با اثرات شگفت آور و متفاوت نميدانم چرا تاتوره هميشه مرا به ياد دكتر رضا اميدبيگي استاد درس گياهان دارويي ما در دوره ي فوق ليسانس مي اندازد. شايد بهترين دليل آن اين است كه او ارتباط جالبي بين آلكالوئيدهاي تاتوره و درمان آسم پيدا كرده بود كه سابقه ي قبلي نداشت و بسيار سخت گيرانه پيگير تهيه و توليد سيگارهايي با برگهاي خشكيده ي تاتوره عوض توتون بود كه شايد به دليل ظاهر قضيه كه در هرحال مشابه تدخين سيگارهاي معمولي بود به جايي نمي رسيد. تاتوره كه به زبان آذري به آن بات بات ميگويند علف هرزي است كه مخصوصا در مزارع پنبه ي پارس آباد مغان به علت شباهت ظاهري و شباهت دوره رشد آن با گياه پنبه بسيار دردسر ساز و مشكل آفرين است. از همان كودكي در سفرهاي ما به گيلان و مازندران بوته هاي فراواني از اين گياه را در حاشيه ي جاده و ساحل دريا مي ديدم و با شاخ و برگ انبوه و گلهاي شيپوري سفيد رنگ و بزرگي كه داشت برايم جالب بود.
تاتوره با نام علمي Datura innoxia گياهي است از تيره ي Solanaceae (سيب زميني) و بومي آمريكا. ساقه و برگهاي اين گياه با كركهاي خاكستري نرم و كوتاه ، ظاهري متمايل به رنگ خاكستري به گياه داده است كه با ايجاد خراش بر پيكر گياه ، بويي مشابه كره ي بادام زميني تند شده از آن به مشام ميرسد. البته گلهاي سفيد رنگ شيپوري اين گياه كه گاهي طول آنها به 19 سانتيمتر ميرسد با 10 دندانه ي كناري در گونه ي innoxia بوي مطبوعي به هنگام شكفتن در شب دارند. ميوه ، كپسول تخم مرغي شكل خارداري است به قطر 5 سانتي متر كه به هنگام رسيدن با شكافهايي مشابه ميوه ي پنبه باز شده و بذرهاي تيره رنگي را به بيرون پخش ميكند. D.innoxia مشابه ساير گونه هاي Datura حاوي آلكالوئيدهاي سمي شامل آتروپين ، هيوسين (اسكوپولامين) و هيوسيامين است. هيوسين همان تركيبي است كه به صورت داروي هيوسين يا بوسكوپان براي درمان دل پيچه ها و كرامپهاي حفره ي شكمي به كار برده مي شود و اين اثرات دارويي در گونه ي D.metel در قرن يازدهم ميلادي توسط ابوعلي سينا توصيف شده است. بذرها و به طور كلي تمام قسمتهاي گياه در صورت بلع به خاطر وجود همين آلكالوئيدها توهم زا بوده و در صورت مصرف به مقادير زياد باعث مرگ مي شود.
3 comments:
شاهرخ جان، دائرهالمعارف آذربایجان باتبات را
Ipomoea batats
معنی کرده. البته شکلی که انداخته عین عکسیست که تو گذاشتهای، و میگوید که غدههای آن را میخورند و به آن شیرین کارتوف هم میگویند. کارتوف همان سیبزمینیست.
البته فرقهایی بین این آذربایجانی و آذربایجانی ما هست. فرهنگ آذربایجانی به فارسی بهزاد بهزادی (تهران) هم باتبات را بنگدانه، شاهدانه و حشیش معنی کرده!! خلاصه من نمیدانم پدربزرگمان چه گیاهی دیدهبود. تصویری که در ذهن خودم هست، میوهای تخممرغی به رنگ سبز با تیغهای فراوان و بلند روی سطح آن است که روی بوتههای کوتاه میروئید و وقتی میرسید چهارپاره باز میشد و توی آن دانههای ریز بود. نمیدانم این تصویر حقیقیست یا خیالی!
شيواجان تصويري كه شما از بات بات در ذهن داريد به تاتوره بيشتر ميخورد تا چيزهايي كه در دايره المعارف آذربايجان و يا فرهنگ آذربايجاني به فارسي نوشته اند و به نظر من تصوير بسيار درستي است كه اگر نام علمي تاتوره را همراه با كلمه ي ويكي پديا جستجو كنيد عكسهاي ديگري از تاتوره خواهيد ديد كه تطابق زيادي با تصوير ذهني شما دارند
در مورد ايپوموآ باتاتس اين گياه از خانواده ي كنولوولوس يا پيچك صحرايي است كه تفاوت زيادي با تاتوره دارند و اگر عكسي كه من براي تاتوره گذاشته ام براي اين گياه گذاشته باشند اشتباه بزرگي مرتكب شده اند بنگ دانه و شاهدانه و حشيش هم باز تفاوتشان با تاتوره زمين تا آسمان است
شاهرخ جان، عکس ها را دیدم. حق با شماست و میوه ای که در ذهن من هست نیز همین تاتوره است
Post a Comment