زمين تنها جای شناخته شده است که قابليت زيستن دارد. هيچ جايی نيست حداقل در آينده نزديک که گونه بشر بتواند به آنجا مهاجرت کند. مشاهدات بله استقرار هنوز نه. خوشتان بيايد يا نه زمين تنها جايی است که می توانيم روی پای مان بايستيم. گفته شده که فضانوردی تجربه ای است شخصيت ساز که فرد را فروتن می سازد. شايد هيچ تصويری بهتر از اين، غرور ابلهانه و نابخردانه نوع بشر را در دنيای کوچکش به نمايش نگذارد. برای من اين تصوير تاکيدی است بر مسئوليت ما در جهت برخورد مهربانانه تر ما با يکديگر و سعی در گرامی داشتن و حفظ کردن اين نقطه آبی کمرنگ يعني تنها خانه ای که تاکنون شناخته ايم.»
Love Dreams, Tears (Loris Tjeknavorian)
Monday, February 18, 2008
زمين و ساگان
زمين تنها جای شناخته شده است که قابليت زيستن دارد. هيچ جايی نيست حداقل در آينده نزديک که گونه بشر بتواند به آنجا مهاجرت کند. مشاهدات بله استقرار هنوز نه. خوشتان بيايد يا نه زمين تنها جايی است که می توانيم روی پای مان بايستيم. گفته شده که فضانوردی تجربه ای است شخصيت ساز که فرد را فروتن می سازد. شايد هيچ تصويری بهتر از اين، غرور ابلهانه و نابخردانه نوع بشر را در دنيای کوچکش به نمايش نگذارد. برای من اين تصوير تاکيدی است بر مسئوليت ما در جهت برخورد مهربانانه تر ما با يکديگر و سعی در گرامی داشتن و حفظ کردن اين نقطه آبی کمرنگ يعني تنها خانه ای که تاکنون شناخته ايم.»
Tuesday, February 12, 2008
سينما 22 بهمن
دكتر داداشي و من در كنار جاده ي سنندج به مريوان. پشت سر ما قسمتي از سروآباد ديده ميشود وسينما 22 بهمن جايي در آن خانه هاي رديف بالايي قرار داشت.
در كنار در ورودي سينما دو نفرايستاده بودند و كساني را كه براي ديدن فيلم آمده بودند بازرسي بدني ميكردند و دليلشان براي اين كار هم اين بود كه قبلا كساني با ديدن فيلم دچار احساسات شده بودند و با مشت و لگد و چاقو و پنجه بكس به جان هم افتاده بودند.در هر حال ما هم پس از بازرسي بدني و پرداخت وروديه وارد شديم و بر روي شبه نيمكتهايي كه با تنه درخت در چند رديف ساخته بودند نشستيم.پرده سينما ملافه سفيدي بود كه بر روي ديوار جلويي سينما آويزان كرده بودند وآپارات سينماهم يك پروژكتور هشت ميليمتري بود كه بر روي داربستي در انتهاي مغازه گذاشته بودند و مسئول پخش فيلم در كنار آن نشسته بود.بعد از تكميل شدن ظرفيت سينما چراغها را خاموش كردند و پخش فيلم شروع شد.چون استانداردهاي لازم در ساخت سالن سينما رعايت نشده بود و كف سينما شيب لازم را نداشت كساني كه براي ديدن فيلم آمده بودند از پشت سر هم به سمت پرده سينما سرك ميكشيدند. دكتر داداشي قد بلندي نداشت و تا آخر فيلم كه البته پانزده دقيقه بيشتر نبود راحت نشسته بود اما پشت سري هاي من مرتب بر شانه ام ميزدند تا سرم راكمي به راست يا چپ بچرخانم و آنها بتوانند فيلم را به راحتي ببينند و نهايتا من نفهميدم « راه اژدها» بالاخره به سمت راست بود يا چپ!
Tuesday, February 5, 2008
بلبل خرما
از حدود هشت سال پيش كه براي اولين بار از طرف شركت ماموريت داشتم كه به اهواز و مناطق اطراف آن سفر كنم پرنده اي خوش آواز در آن نواحي توجه مرا جلب كرد كه اغلب بر روي شاخه هاي درختاني مثل اكاليپتوس و خرما و بوته هاي مختلف مشغول خواندن بود. اين پرنده را بلبل خرما ميناميدند. البته با بلبل درخت نارگيل اشتباه نكنيد! سالهاست كه صداي دلنشين اين پرنده پر سر و صدا را در تهران هم ميشنوم و سال به سال ظاهرا بر تعداد اين پرنده افزوده ميشود به طوريكه هم اكنون تقريبا در هر محله اي از تهران صداي اين بلبل را شنيده ام.
در منابع علمي پراكندگي جغرافيايي بلبل خرما بيشتر نواحي جنوب ايران، پاكستان، افغانستان و شمال غربي هند و در منابع ديگر نواحي شمالي عربستان و بحرين و كويت و عراق و حتي سوريه و اردن ذكر شده است. در كشورهايي مانند بحرين و عراق ظاهرا اهميت اين پرنده به حدي است كه بر روي تمبرهايشان هم تصاويري از آن را چاپ كرده اند.
بلبل خرما كه بيشتر بومي نواحي گرمسيري است و از ميوه درختاني مثل خرما و حشرات مختلف تغذيه ميكند چطور از شهر آلوده تهران سر در آورده و حتي در سرماي فعلي تهران آوازهايي دلنشين سر ميدهد جاي تعجب دارد. هر روز صبح در سرماي زير صفر تهران وقتي مشغول تيمار ماشينم هستم تا روشن شود و مرا به شركت برساند حتما ترنمهايي از اين پرنده به گوشم ميرسد و اينجاست كه حتي اگر هم ماشينم روشن نشود باكي نيست چرا كه به طريقي ديگر روز خوبي با اين ترانه ها برايم آغاز شده است.
بلبل خرما قبلا به عنوان يك همنوع از بلبل سفيدگونه هيماليايي شناخته ميشد اما بعدها اين دو گونه از هم جدا شدند و پراكندگي آنها در شكل بالا با دو رنگ مختلف سبز روشن براي بلبل خرما و سبز تيره براي بلبل سفيدگونه هيماليايي مشخص شده است. بلبل خرما از بلبل سفيدگونه كوچكتر بوده كاكل كوچكتري دارد و در عوض لكه سفيد بزرگتري بر روي گونه اش نقش بسته به طوري كه در نام علمي اين بلبل هم لوكوتيس به معني سفيد گونه است. بلبل خرما سطح پشتي قهوه اي روشن، سطح شكمي خاكستري چرك، پوشپرهاي زيردمي زرد نارنجي و دم سياه با حاشيه سفيد دارد و معمولا جفت جفت يا به صورت دسته هاي كوچك ديده ميشود و نر و ماده همشكل هستند.در ليست قرمز اتحاديه حفاظت منابع طبيعي جهان خوشبختانه اين پرنده جزء گروه گونه هايي با كمترين احتمال انقراض دسته بندي شده كه پراكندگي وسيع دارند و فراواني آنها زياد است يعني همان چيزي كه من در اين هشت سال اخير از خوزستان تا تهران به چشم ديده ام.