Love Dreams, Tears (Loris Tjeknavorian)

Tuesday, May 13, 2008

گزنه و سبلان

در مراتع سر سبز دامنه ي سبلان سعي ميكرديم پا به پاي او راه برويم مبادا توضيحي در مورد گياهي مرتعي را ناشنيده بگذريم. او استاد دو درس مهم ما يعني اكولوژي و مرتعداري بود و با اينكه سالها از ما بزرگتر بود از اين نظر كه زاده و پرورده ي همين نواحي بود با قدرت تمام و با چابكي خاصي گام بر ميداشت. ضمن توضيحات پرمحتواي او كه هر كلمه ي آن را با گوش جان مي شنيديم و به خاطر مي سپرديم گاهي سربرگهاي گياهي را ميچيد و مثل سبزي ميخورد. زير گونه ي afghanica ي گياهي به نام علمي Urtica dioica L در ايران به نام گزنه معروف است.

گياهي با كركهاي گزنده كه با لمس كردن، همانند سرنگهايي به عنوان وسيله ي دفاعي گياه تركيباتي شامل استيل كولين ، هيستامين ، 5- هيدروكسي تريپتامين و احتمالا اسيد فرميك را در بدن تزريق ميكند و موجب احساس سوزش و مورمور شدن ميشود.

در بازيهاي كودكانه ي ما در جنگلهاي شمال اگر گزنه اي دست و پاي ما را ميگزيد چاره ي آن را مادر مرحومم ميدانست و با ماليدن سطح زيرين برگ سرخس Polypodiopsida كه به زبان مادري به آن « شوند » ميگفتند بلافاصله سوزش گزش گزنه تسكين پيدا ميكرد.



بعدها در درس گياهان دارويي در دوره ي فوق ليسانس فهميدم كه مهمترين خاصيت دارويي گزنه پايين آوردن قند خون است و احتمالا دكتر جوانشير به همين خاطر سربرگهاي لطيف اين گياه شگفت آور را ميخورده است. در همين مراتع سبلان گونه اي از گياه گون (Astragalus spp) را كه قبلا كسي آن را نديده بود و به همين خاطر نام علمي نداشت توسط پروفسور Karl Heinz Rechinger از اتريش در Flora Iranica به افتخار او Astragalus azizi نام گذاري شده است. دكتر عزيز جوانشير استاد گروه زراعت و اصلاح نباتات دانشكده ي كشاورزي دانشگاه تبريز مردي باوقار ، فرهيخته ، صبور و مهربان است. در كلاس درس او همه ي دانشجويان تمام و كمال به كلمه كلمه درسهاي شيرين او گوش ميدادند و يادداشت بر ميداشتند. كپي هايي از دست نوشته هاي من از كلاس درس اكولوژي و مرتعداري او هنوز بين دانشجويان فعلي دانشگاه تبريز و حتي دانشگاههاي ديگر براي آمادگي در كنكور فوق ليسانس دست به دست ميگردد. دكتر جوانشير كه فارغ التحصيل رشته ي جنگل و مرتع از دانشگاه مونپليه فرانسه بود پس از سالها تحقيق كه به استادي گروه رسيده بود همچنان تواضع بيمانند خود را حفظ كرده بود. چون هميشه درگير تدريس و تحقيق و تفحص بود فرصت زيادي براي گپ زدن با او و لذت بردن از كلام شيرين او نداشتيم مگر در گردشهاي علمي و كلاسهاي درس عملي در اراضي تحقيقاتي دانشكده در خلعت پوشان تبريز كه مخصوصا فرصت كوتاه تا رسيدن سرويسمان را هميشه غنيمت ميشمرديم تا با او كه معمولا به اتومبيل لاداي خود تكيه ميداد و پكهاي مداومي به سيگارش ميزد صحبتهاي دلچسبي داشته باشيم.


سال 1371 در محضر استاد از راست به چپ : رامين رافضي ، من ، پروفسور عزيز جوانشير ، محمدحسين نيكخواه ، دكتر محمدرضا شكيبا و دكتر هوشنگ آلياري

درس مرتعداري را من يك ترم زودتر از هم ترمهاي خودم يعني دانشجوهاي ورودي سال 1368 با دكتر جوانشير گذرانده بودم و چون عاشقانه كلام و لحن گفتار و روش تدريس ايشان را دوست داشتم ترم بعد هم هر وقت كه فرصت داشتم با هم ترمهاي خودم در كلاسشان مينشستم و با تمام وجود گوش ميدادم. در يكي از اين حضورهاي مجدد من، دكتر جوانشير به بهانه ي خستگي، كار تدريس قسمتي از درس مرتعداري را كه در مورد « قاب ده نقطه اي» بود به من سپرد و خود متواضعانه در گوشه اي به توضيحات من گوش داد. كاري كه لحظه به لحظه ي آن هرگز از خاطرم زدودني نيست. او نقشه هاي زيادي براي من كشيده بود كه متاسفانه هرگز از جانب من عملي نشد.
دكتر جوانشير بارها به سمت مديريت گروه زراعت و اصلاح نباتات برگزيده شد و پس از بازنشستگي در حال حاضر رياست سازمان نظام مهندسي كشاورزي آذربايجان شرقي را به عهده دارد. اميدوارم هميشه سلامت و پايدار پشتوانه ي علمي اين مرز و بوم بماند.

No comments: