Love Dreams, Tears (Loris Tjeknavorian)

Thursday, January 29, 2009

دوبه

زماني در گذر ما از رود زيباي دز در شمال اهواز بين كشت و صنعتهاي شعيبيه و دهخدا براي اينكه مجبور نباشيم تا شوشتر برويم و با گذر از روي پل شوشتر كه بر روي دز بنا شده است به شعيبيه برسيم از مسيرهاي فرعي ، جايي در جنوب شعيبيه به محلي ميرسيديم كه ساكنان محلي ، شناوري ساخته بودند تا بتوانند با عبور دادن اتومبيلها درآمدي داشته باشند. شناوري كه آنها طراحي و ساخته بودند به نام «دوبه» معروف بود و وسيله ي جالبي بود. بر روي دو قايق بزرگ صفحاتي فلزي نصب كرده بودند به طوري كه ضمن يكپارچه شدن دو قايق ، امتداد موازي آنها با هم حفظ شده بود و به اين ترتيب چهار اتومبيل بوسيله ي آنها قابل حمل بود. براي عبور اين شناور در عرض رود دز از انرژي حركت آب استفاده ميشد به اين ترتيب كه بين دو پايه ي ثابت نصب شده در دو طرف رود سيم فولادي محكمي كشيده شده بود. شناور به وسيله ي سيم فولادي ديگري كه با چرخ و محور بر روي سيم ثابت حركت ميكرد با آن مرتبط بود. براي شروع حركت ابتدا محل اتصال سيم فولادي ، بسته به جهت حركت مورد نظر ، به سمت كناره ي مناسب شناور و براي زاويه گرفتن مطلوب آن كشيده ميشد. سپس با حركت مختصري كه از طريق موتور كوچكي به شناور داده ميشد و با قرار گرفتن شناور در زاويه ي مناسب و برخورد آب جاري و تبديل آن به نيروي جانبي حركت به سمت ساحل شمالي يا جنوبي آغاز ميشد. سالها رفت و آمد ما بين كشت و صنعتهاي شعيبيه و دهخدا و اهواز از طريق اين شناور انجام ميشد. بارها سيم هاي فولادي پاره شده بودند و شناور جايي دورتر در ساحل رود به گل نشسته بود. تا اينكه شركت ما پل محكم و عريضي براي عبور وسايل نقليه شركتي ، ني بَرها ، كاميونهاي شكر و همچنين عبور ساكنان محلي جايي پايين دست تر بر روي رود پر آب دز بنا كرد.

No comments: