Love Dreams, Tears (Loris Tjeknavorian)

Sunday, September 14, 2008

باز هم زلزله

چهارشنبه ي هفته ي گذشته روز بيستم شهريور 1387 در بندر خمير، حوالي بندر عباس زلزله اي جان چند نفر را گرفت. ياد زلزله ي رودبار افتادم كه من در آن زمان دانشجوي دانشگاه تبريز بودم و حدود نيمه ي شب ، لرزه ی زمين را در حالي كه مشغول مطالعه ي درسهايم بودم احساس كردم. آن زمان كه سي و يكم خرداد 1369 بود روستاهاي بسياري حتي در حوالي اردبيل تخريب شدند و روستاي زيباي ويلادرق در حوالي سرعين هم آسيب شديدي ديد. سيزده سال بعد در پنجم ديماه 1382 شهر بم لرزيد و هزاران نفر از هم وطنان ما در آنجا جان باختند. در ميان مصاحبه هاي متنوع تلويزيون با مردم و تهيه ی گزارش از كمكهاي مردمي و تكرار جملات كليشه اي ، مصاحبه اي با يك دختر جوان ويلادرقي كه سيزده سال پيش تلخي بي خانماني و از دست دادن عزيزان را چشيده بود بسيار تاثير گذار ، ساده و شنيدني بود. او در پاسخ به سوال گزارشگر تلويزيون اردبيل كه از او پرسيده بود چرا به زلزله زدگان بم كمك ميكنيد پاسخ داد: « ما سيزده سال پيش با خرماي اهدايي مردم بم زنده مانديم و اكنون به پاس اين كمك ارزشمند آنها بايد كمك كنيم »

No comments: